مولانا عبدالکریم حسین پور در مراسم نماز جمعه گشت_ سراوان (۳۰/شهریور/۱۳۹۷) با بیان فلسفه قیام حضرت حسین رضی‌الله‌عنه محبت اهل‌بیت را جزو ایمان اهل‌سنت برشمرد و محبت واقعی را در اتباع از ایشان دانست. به گزارش سنت آنلاین، مولانا عبدالکریم حسین پور با بیان فلسفه قیام حضرت حسین رضی‌الله‌عنه فرمود: زمانی که نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از […]

مولانا عبدالکریم حسین پور در مراسم نماز جمعه گشت_ سراوان (۳۰/شهریور/۱۳۹۷) با بیان فلسفه قیام حضرت حسین رضی‌الله‌عنه محبت اهل‌بیت را جزو ایمان اهل‌سنت برشمرد و محبت واقعی را در اتباع از ایشان دانست.

به گزارش سنت آنلاین، مولانا عبدالکریم حسین پور با بیان فلسفه قیام حضرت حسین رضی‌الله‌عنه فرمود: زمانی که نبی‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از این دنیا تشریف بردند هیچ کسی را به عنوان جانشین تعیین نکردند؛ بلکه بنابر خواست الله تعالی مسلمانان با درک این‌که تنها حضرت ابوبکر می‌تواند بعد از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌  ادامه‌دهنده راه پیامبر باشد ایشان را جانشین انتخاب کردند و در این موضوع کسی مخالفت نکرد.

مولانا حسین‌پور دوره خلافت حضرت ابوبکر و عمر رضی‌الله‌عنهما را زمان آرامش، رفاه، و عاری از هر گونه فتنه و فساد دانست و افزود: زمانی که از حضرت ابوبکر تقاضا شد یکی را به عنوان جانشین انتخاب کند ایشان عمر را انتخاب کرد. آنگاه که حضرت عمر به جانشینی انتخاب شد در سخنرانی خود گفت: اگر در خلافت حضرت ابوبکر تندی از من دیده شد به خاطر نرمی آن حضرت بود و حالا من آن تندی را ندارم.

حضرت عمر رضی الله عنه روزی که احساس کرد از این دنیا می‌روند فرمود: من خلافت را به شش نفر که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌ در پایان عُمْر از ایشان راضی بودند می‌سپارم. بعد از سه روز گفتگو حضرت عثمان رضی الله عنه انتخاب شد و شش سال اول خلافت ایشان هم با همان امن و امان گذشت. اما بعد از سال ششم فتنه‌ها شروع شد و نهایت بعد از دوازده سال به شهادت رسیدند. بعد از ایشان حضرت علی رضی الله عنه به خلافت رسیدند و بعد از ایشان حضرت حسن رضی الله عنه به عنوان خلیفه انتخاب شد و تا شش ماه خلافت را داشتند و بعد از آن بنابر صلحی که بین او و حضرت امیر معاویه رضی الله عنه صورت گرفت حضرت حسن خلافت را به حضرت معاویه دادند.

در آخرای خلافت امیر معاویه رضی الله عنه بعضی از مردم پیشنهاد دادند برای اینکه بعد از وفات تو در کشور اسلامی هرج و مرج پیش نیاید؛ مناسب است فرزند خود یزید را به عنوان جانشین انتخاب کنید و برای آن بیعت بگیرید.

با مشوره‌هایی که حضرت معاویه رضی الله عنه انجام داد. به همین نتیجه رسید که برای یزید از مردم بیعت بگیرد و همین کار را هم کردند، وقتی خبر به مدینه رسید افرادی مانند: حضرت حسین، حضرت بن عمر، عبدالله بن زبیر، این روش خلافت را نپسندیدند و به والی مدینه گفتند: این عمل معاویه مورد پسند نیست. یا مثل رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌ کسی را انتخاب نکند یا مثل حضرت ابوبکر فردی شایسته و لایق را انتخاب کند. یا مثل حضرت عمر شورای شش نفره تشکیل دهد. گفتگوهایی صورت گرفت. حتی خود حضرت معاویه هم وارد گفتگو شد، اما این بزرگواران راضی نشدند. حضرت معاویه رضی الله عنه بعد از مدتی وفات کرد و یزید به عنوان جانشین انتخاب شد.

یزید هم به والی مدینه نامه‌ نوشت که از این بزرگواران بیعت بگیرد اما بازهم آنها قبول نکردند. حضرت حسین هم به مکه تشریف برد. بعد مردم کوفه به حضرت حسین نامه‌ نوشتند که ما به دست یزید بیعت نکردیم و منتظر آمدن شما هستیم.

ابتدا پسرعمویش مسلم بن عقیل را جهت بررسی فرستاد که اهل کوفه واقعا راست می‌گویند؟ مسلم به کوفه آمد و اعلام کرد که من فرستاده حضرت حسین رضی الله عنه هستم. کسانی که ارادتمند ایشان هستند اعلام آمادگی کنند. مردم از مسلم بن عقیل استقبال کردند. و هیجده هزار نفر با ایشان بیعت کردند.

از طرفی حاکم وقت از این اقدامات غافل نماند و در پی دستگیری مسلم و پیروان آن شد و بالاخره بعضی به یزید نامه نوشتند که استاندار تو ظاهراً ضعیف است و استاندار دیگری بفرست در نتیجه یزید عبیدالله بن زیاد را فرستاد و وقتی که آمد چون مردم منتظر حضرت حسین بودند گفتند: حضرت حسین آمد؛ لذا مردم استقبال می‌کردند و می‌گفتند: «السلام علیک یا بن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌» عبیدالله بن زیاد در استانداری به معرفی خویش پرداخت و با ایراد سخنانی مردم را تشویق و تهدید کرد، در نتیجه مردمی که به دست مسلم بیعت کرده بودند احساس خطر کردند؛ لذا مسلم را تنها گذاشتند، مسلم مجبور شد به خانه فردی پناه ببرد، اما در نتیجه مسلم دستگیر و اعدام شد.

هم‌زمان با این رخداد حضرت حسین رضی الله عنه به همراه خانواده خود به سمت کوفه در حال حرکت بود، به وسیله نامه از اعدام مسلم بن عقیل حضرت حسین با خبر شد، لیکن حضرت حسین با مشوره همراهان حرکت به طرف کوفه را ادامه داد. در مقابل لشکر یزید با هدف دستگیری امام حسین و یارانش آمادگیری کرد، اما چون نتوانستند دستگیر کنند. درگیری بین آنها صورت گرفت که در این واقعه بسیار اسفناک حضرت حسین همراه با هفتاد و دو تن از یارانش که اکثر از اهل بیت بودند به شهادت رسیدند. و همچنین هفتاد دو تن از لشکریان یزید هم در این جنگ کشته شدند.

مولانا عبدالکریم حسین‌پور شهادت را سنت الهی و افتخاری برای بزرگمردان تاریخ برشمرد و خاطرنشان کرد: سنت الهی بر همین است که افراد خوب همانند انبیا در میادین جهاد علیه ظلم و استبداد به شهادت برسند و مقام آنها نزد الله بالا برود گر چه برای ارادتمندانشان بسیار سخت و تأسف‌بار است.

وی افزود: هدف حضرت حسین رضی الله عنه حکومت‌داری نبود، بلکه بارها اعلام کرد که روشی که انتخاب شده بر خلاف روش رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌ است و بدعت جایگزین سنت شده است؛ لذا باید فلسفه قیام حضرت حسین مدنظر قرار گیرد که چرا حضرت حسین همراه با خانواده و نزدیکان خود به شهادت می‌رسند؟

یزید از دیدگاه اهل‌سنت حاکمی ظالم و فاسق بود

آن زمان که یزید به عنوان خلافت انتخاب شد فسق و فجور آن هنوز مشخص نشده بود و ظاهر الصلاح بود و در بسیاری از میادین جهاد به عنوان سر لشکر انتخاب شد و پیروزی‌های چشمگیری هم به دست آورد. لذا فسق و فجور آینده آن برای حضرت معاویه رضی الله عنه مشخص نبود. بعد از وفات حضرت معاویه جنایاتی انجام داد که سبب بدنامی آن شد. بزگترین آن واقعه شهادت حضرت حسین رضی الله عنه و لشکرکشی آن به مدینه منوره است.

یزید مسلمان و کلمه گوی «لا اله الا الله» بود، به سبب ظلمش در دادگاه  الهی بازخواست می‌شود، به این خاطر که با حضرت حسین رضی الله عنه جنگ کرده و خودش هم همراه نبوده اهل‌سنت فتوای کفر آن را نمی‌دهد. از دیدگاه اهل‌سنت حاکمی ظالم و فاسق بود.

منزلت حضرت حسین رضی الله عنه در قلب هر مسلمان جای دارد، هر کس با رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم‌ محبت دارد مسلماً با حضرت حسین رضی الله عنه محبت دارد، ما فقط خدا را می‌پرستیم و تابع احکام خدا و رسولش هستیم و محبت اهل‌بیت و صحابه جزو ایمان اهل‌سنت است. سعی کنیم به جای عزاداری «رفتار»، «کردار»، «گفتار» و «سیره» این بزرگواران را یاد بگیریم و به آن عمل کنیم.