او؛ پیامبرِ مهربانیها بود
تاریکی همهجا را فرا گرفته بود، چراغهای فروزانی که پیامبران الهی، با نور معرفت روشن نموده بودند، بر اثرِ گردابها و گردبادهای وحشت و ظلمت، کورسویی بیش از آنها باقی نمانده بود. بشریت اینک پردهی ضمخت تاریکی جلو چشمانش را گرفته بود و نمیدانست به کدام سوی، رو کند تا دری به روی آفتاب و […]
افتخار کاینات
ای وجودت افتخار کائنات /٭/ شد ظهورت رحمتی بر ممکنات[۱] چون تولد یافت ذات پاک تو/٭/ گشت روشن کوه و دشت و تپهجات کاخ کسرى سرنگون از بیم تو /٭/ رفت آب ساوه[۲] اندر غایرات[۳] آتش زردشت در ایران زمین /٭/ بعد از دهصد[۴] شده از خامدات[۵] چون رضاع یافتی به نزد سعدیه[۶] /٭/ گشت ظاهر برکتت در صامتات[۷] فیض و […]
پیامبر محبوب و مهربانم!
پیامبر محبوب و عزیزتر از جانم! به یاد روزهایی که در راه دین چه مشقتها را که تحمل نکردی و چه گستاخیهایی را که به جان نخریدی و بهر اعتلای سخن حق، خود را در چه مخاطرههایی که نینداختی. دنیا را به تو تقدیم کردند تا دست از دعوتت برداری، اما تو گفتی که من […]