استاد شهید مفتی احتشام الحق آسیاآبادی یکی از نوابغ پاکستان و چهره های ماندگار قوم بلوچ در عرصه علوم شرعی و بیداری اسلامی است. مولانا از فارغ التحصیلان ممتاز جامعه دارالعلوم کراچی هستند و از شخصیات بزرگ آن مرکز علمی؛ حضرت شیخ الحدیث مولانا سبحان محمود و مفتی محمد رفیع و مفتی محمد تقی و […]

 یادی از مفتی اعظم بلوچستان پاکستاناستاد شهید مفتی احتشام الحق آسیاآبادی یکی از نوابغ پاکستان و چهره های ماندگار قوم بلوچ در عرصه علوم شرعی و بیداری اسلامی است.

مولانا از فارغ التحصیلان ممتاز جامعه دارالعلوم کراچی هستند و از شخصیات بزرگ آن مرکز علمی؛ حضرت شیخ الحدیث مولانا سبحان محمود و مفتی محمد رفیع و مفتی محمد تقی و … علوم شرعی را آموختند، سپس در محضر مفتی رشیداحمد لدهیانوی رحمه الله در زمینه افتاء و نویسندگی و تربیت باطنی زانوی تلمذ زدند و جزو شاگردان رشید و از وارثین علمی ایشان به حساب می آیند.

جایگاه علمی

استاد در فقه و افتاء تخصص و تجربه وافر و در علوم دیگر نیز تبحر داشتند؛ در دوران تحصیل جزو طلاب نمونه بودند.

 روزی در جلسه درس از باب تحدیث نعمت فرمودند: بنده در امتحان نهایی دوره حدیث وفاق المدارس پاکستان شرکت کردم و در سطح پاکستان نفر اول شدم.

باری فرمودند: مفتی رشیداحمد بنده را به عنوان نماینده خویش جهت بحث در مسایل فقهی پیش مفتی محمد تقی عثمانی می فرستاد و بنده را خوب آماده و مسلط می کرد و تمام اعتراضات احتمالی را حل می کرد؛ مثلا می کفت: اگر مفتی تقی بر این نظر، چنین ایراد بگیرد، شما چنین پاسخ بدهید و بنده پیش مفتی تقی رأی فقهی استاد را مطرح می کردم سپس حاصل گفتگو را به محضر استاد می رساندم.

مفتی احتشام الحق در محافل علمی پاکستان یکی از مفتیان تجربه کار و معتبر به حساب می آیند.

کتاب گرانسنگ “احسن الفتاوی” تالیف استادش مفتی رشیداحمد- رحمهماالله- که امروز علماء و مفتیان از آن استفاده می کنند، تحقیق آن نتیجه تلاش های مفتی احتشام الحق است، حتی برخی از مقالات احسن الفتاوی نیز از ایشان می باشند.

تالیفات و تحقیقات و برگزاری دوره های افتاء در تعطیلات تابستانی و شرکت علماء در این دوره ها ، نشان از جایگاه والای علمی ایشان دارد.

ذوق شعری

مفتی احتشام الحق شاعری توانمند است؛ ایشان در زبان های بلوچی، اردو و فارسی اشعار پر محتوایی سروده اند  و بخشی از آن خوشبختانه به چاپ رسیده است. تخلص شعری ایشان «آسی» است، ابیاتی چند به عنوان نمونه که  در رثای مولانا ابراهیم دامنی سروده است، برای خوانندگان محترم ذکر می گردد:

افسرده عالمی که امیر سخن نماند /*/ افسرده انجمن که اویس قَرَن نماند

«یا رب به خواب می شنوم یا حقیقت است» /*/ این ناشنیدنی که عزیز دَمَن نماند

آن بت شکن برای همه دشمنان دین /*/ آن شیر صف شکن وهمان بت شکن نماند

ذوق علمی

حضرت مفتی احتشام الحق عاشق کتاب بود. روزی در جلسه تدریس فرمود: من هر شب با یک عروس زفاف می کنم؛ یعنی هر شب یک کتاب می خوانم.

نگارنده در کتابخانه ایشان، کتاب دیوان نظامی را دیدم که استاد در گوشه ای از صفحه اول آن نوشته بود که در فلان شب از تاریخ …، تمام آن را مطالعه کردم.

بزرگ ترین حجت بر ذوق علمی ایشان، کتابخانه ای است که ایشان با توفیق الله تعالی و همت والا در مدرسه جامعه رشیدیه بنا نهادند، بنابه گفته برادر بزرگوار ایشان مولانا ریاض الحق، حدود شصت هزار جلد کتاب در آن وجود دارد که بخشی از آن مخطوطات و از کتب نوادر هستند.

تا جایی که بنده اطلاع دارد این کتابخانه در پاکستان، پس از کتابخانه دارالعلوم کراچی بزرگترین کتابخانه است. به طلاب می گفت هر کتابی که در اینجا نیافتید به من بگویید تا آن را در اسرع وقت تهیه کنم. حضرت مفتی در منزل هم کتابخانه ی نسبتاً بزرگی داشتند.

خدمات علمی و فرهنگی

مفتی احتشام الحق در روستای آسیاآباد شصت کیلومتری شهر تربت، در سال ۱۳۹۶ه.ق. مصادف با ۱۹۷۶ م. مدرسه دینی ای به نام “جامعه رشیدیه” تاسیس کردند، در آن مدرسه تمام دروس دینی تدریس می شود و بخش دخترانه نیز دارد.

حضرت مفتی در تعطیلات تابستانی دوره افتا برگزار می کردند و علما از سطح پاکستان و افغانستان و ایران در فن افتاء از ایشان استفاده می کردند.

نگارنده یک سال پیش از شهادت ایشان، افتخار حضور در دروس ایشان را دارد.

مبارزات علیه ذگری‌ها

مفتی احتشام الحق یکی از داعیان اسلام است و بخشی از فعالیت های ایشان علیه فرقه ی ضاله “ذگری” است.

فرقه “ذگری”، فرقه ای است که محمد مهدی اتکی را پیامبر می داند، نامبرده صوفی گمراه و از شهر پنجاب است ، در سال ۹۷۷ه.ق. موافق با۱۵۶۹م. با سحر و شعبده بازی و استدراج از بیسوادی قوم سوء استفاده کرد و آنان را اراتمند خود ساخت.

 کتابچه ای به زبان فارسی نوشت و آن را در شگاف درختی قرار داد و به مردم گفت بر من کتابی نازل شده که در لای فلان درخت است، با همراهی مردم کتاب جازده اش را درآورد و با سند جعلی، خود را پیامبر جا زد و مال و ناموس مردم را به یغما برد؛ نماز ، روزه رمضان و حج بیت الله را ابطال کرد و به جای نماز  تنها به ذکر دستور داد، از نظر این فرقه نماز خواندن کفر است! این فرقه به جای حج، در ۲۷ رمضان  بر کوه مراد در شهر تربت ، آداب و رسوم خرافی  به جا می آورند.

روزی فرمود: بنده با مولانا ابراهیم دامنی پای پیاده نزد بلوچ های کوه نشین می رفتیم و روشنگری می کردیم.

مولانا در رد فرقه ذگری کتابچه های متعددی تالیف نموده اند؛ یکی از آن ها کتاب “عقاید و اعمال ذگری” است.

روزی که این جانب در سال گذشته با ایشان وداع کردم، این کتابچه را به من داد تا آن را به فارسی ترجمه کنم. ان شاء الله در فرصت مناسب، این کتابچه ترجمه و به فارسی زبانان تقدیم می گردد.

تلاش مولانا بر این بود که فرقه ذگری را حکومت پاکستان رسما کافر بشناسد؛ زیرا این فرقه بسان فرقه قادیانی منکر ختم نبوت است، دیگر آنکه ارکان اربعه اسلام را ملغی قرار داده است و طبق قانون ملی پاکستان قادیانی ها  کافراند. مولانا در راستا  می نوشت و از محافل علمی و علماء سرشناس پاکستان کمک می خواست.

پزشک عمومی

مولانا پزشک عمومی هم بودند، بعد از نماز عصر و در اوقات خارج از درس، به معالجه بیماران می پرداخت.

اخلاق

مولانا انسانی خاکی مزاج و ساده زیست بود. در اثنای درس گاه گاهی حکایت می گفت تا طلاب از اطاله درس، ملول نشوند.

با طلاب دوره افتاء بر سر یک سفره می نشست و غذا می خورد.

انسانی صبور و آرام و سخت کوش بودند، گاهی از صبح تا شب با طلاب همراه بودند، به تدریس و معرفی کتاب و اصلاح فتاوی می پرداخت با آنکه قلبش جراحی شده بود.

دلسوزی نسبت به قوم بلوچ

مولانا با آن که مدارس بزرگ کراچی همچون جامعه فاروقیه و جامعه الرشید به ایشان پیشنهاد تدریس با شهریه بالا را داده بودند، خدمت در شهر خود را ترجیح داد.

ایشان در بلوچستان علیه تبشیری ها و ذگری ها فعالیت می کردند و با دعوت و تبلیغات مستمر، بسیاری از پیروان این دو فرقه را به دین اسلام برگرداند.

برخی از تالیفات استاد:

۱- تخریج وتحقیق صحیفه همام ابن منبه؛

۲- تسهیل وتلخیص اصول الشاشی؛

۳- جزء من طلب العلم؛

۴- ما هی الذکریه؛

۵- کلام آسی؛

۶- افکار آسی؛

۷- دنیای فتنه ها؛

۸- ترجمه اربعین نووی به زبان بلوچی؛

۹- ترجمه تعلیم الاسلام به زبان بلوچی.